معنویت در رابطه جنسی
تمایلات جنسی، تنها داستان بدن و لذت نیست، بلکه مبادله هیجانات و اسرار است. با ایمان به اثربخشی معنویت، بهآسانی میتوانیم بعد مذهبی را در روابط جنسی خود بگنجانیم.
ژان- میشل هِرت روانکاو از اولین کسانی است که خطرهای رابطه جنسی صرفاً بدنی را که فقط در پی لذت برای لذت است، یادآور شده. او مشاهده کرد که شکل غالب در فرهنگ ما، بدنی ماشینی است که صرفاً تولید لذت میکند؛ آنجا که رابطه جنسی از نوع بیدینی است، آنجا که دیگر اعتقاد نداریم که بدنمان اثری الهی است، آنجا که میپنداریم چون بدن متعلق به ماست، میتوانیم بدون دخالت عواطف، هیجانات، هشیاری و وجدان از آن استفاده کنیم و بالاخره آنجا که میپنداریم برای داشتن رابطه جنسی متفاوت میتوانیم خود را از قید اخلاقیات و هنجارها رها کنیم.
هرت عقیده دارد که بعد معنوی و غیرمادی باعث توانایی در حرکت به سمت ناشناختههای خود وهمسر، و پذیرش هیجان و آشفتگی میشود. رابطه جنسی احساسات انسان را فرا میخواند. در تصوف، همانند قسمتهای روان- تنی درمان، بر همراهی با بدن خود و توجه به آن در نهایت مهربانی و عطوفت تأکید شده است. به اعتقاد آلن هریل، بدن همانند معبد است، مکانی مقدس که به ما امکان بودن و زندگی کردن میدهد، به ما امکان آگاهی یافتن از «بودن» خود و وارد شدن به رابطه با دیگری میدهد. یادآوری منظم این مطلب به خود، ما را وادار به مهربانی با خود میکند. همچنین، مراقبت از بدن خود، لمس کردن و نوازش کردن احساسات ما را افزایش میدهد و شهوت را ازدیاد میبخشد.
ساختار کلیسا بر حقیر بودن زن در مقایسه با مردان تأکید دارد. در کلیسا رهبانیت مقدس است، ولی در اسلام روابط زناشویی مقدس است. میتوان گفت دیدگاه مثبت اسلام به روابط جنسی زن و مرد ناشی از نگرش مثبت و ارزشی است که به زن در خلقت وجود دارد.
گرامی داشتن همه روزه همسر خود
میل جنسی فرّار، دمدمی و مرموز است و در عین حال، جذابیت و اهمیت دارد. اما شکوفا شدن و از بین نرفتن میل جنسی نیاز به حال و هوا دارد. یکی از بهترین بیانات منشعب از معنویت، قدرشناسی است. مهربانی کردن با عالم هستی به خاطر زیبایی و وفور نعمتش باعث رشد انسان میشود و او را وادار به برقراری ارتباط با بهترین بخشهای وجودش میکند. در مورد یک زوج هم مسئله به همین صورت است. میل جنسی از سرزنش و ملامت زیاد و یا از بیاعتنایی و بیتوجهی زیاد صدمه میبیند. این به آن معنی نیست که ما خود را در امواج مهربانی و عطوفت با شریک خود غرق کنیم، بلکه به معنای گوش دادن، دلگرمی دادن، توجه کردن و ستایش کردن از شریک خود است و نیز اینکه خصوصیتهای او را که برای خودش مهم است، به او یادآور شویم. انرژی جنسی از آسمان نمیآید. هر چه زندگی روزانه زوجها تحریکآمیزتر و عاشقانهتر باشد انرژی رابطه جنسی آنها مسرتبخشتر و مبتکرانهتر خواهد بود. عبادت یا تأمل در مکان مخصوص پرستش به عبادت ما طعم خاصی میدهد. فضای آن لرزانتر و سکوت آن مسکونتر به نظر میآید. در مورد عشق نیز به همین صورت است. آنچه قسمتی از یک مکان را به عبادت یا عشق اختصاص میدهد قصد و نیت ماست. این به آن معنی نیست که ما اتاق خود را کاملاً به صورت مکانی شهوانی تغییر بدهیم، بلکه اختصاص دادن آن به قصدی خاص یعنی یافتن خود در خلوت است.
مسلم است که شمع، و نور ملایم بیشتر به ما کمک میکند، اما اینها کمکهایی عینی و مادی هستند به تمایلها برای بالا بردن دیوارها بین دنیای بیرون (نامقدس) و دنیای درون (مقدس). بنا کردن مکانی مخصوص برای رابطه جنسی خود، نیازی روحی است که تمایل به مقدس شمردن رابطه جنسی را بدون گیرافتادن در آیینها و آداب مذهبی بیان میدارد.
دکتر علی نقی فقیهی استاد دانشگاه است که هم در زمینه علوم دینی و هم در حیطه تربیت شایسته جنسی مطالعات و کتبی داشته است . ایشان معتقد است خداوند زن و مرد را از یک حقیقت انسانی آفریده است و رابطه بین زن و مرد طبیعی، انسانی، طیب و خردمندانه است. بررسی آیات و روایات نشان میدهد که نوع آفرینش زن و مرد و خلقت براساس ویژگیهای روانشناختی این دو جنسیت صورت گرفته است. پس آموزشهای دینی با توجه به وظایف و مسئولیتهای این دو نقش باید صورت گیرد. این در حالی است که ساختار کلیسا بر حقیر بودن زن در مقایسه با مردان تأکید دارد. در کلیسا رهبانیت مقدس است، ولی در اسلام روابط زناشویی مقدس است. میتوان گفت دیدگاه مثبت اسلام به روابط جنسی زن و مرد ناشی از نگرش مثبت و ارزشی است که به زن در خلقت وجود دارد.
میل جنسی از سرزنش و ملامت زیاد و یا از بیاعتنایی و بیتوجهی زیاد صدمه میبیند. این به آن معنی نیست که ما خود را در امواج مهربانی و عطوفت با شریک خود غرق کنیم، بلکه به معنای گوش دادن، دلگرمی دادن، توجه کردن و ستایش کردن از شریک خود است
با این همه، آموزشهایی که در باب مسائل جنسی داده میشود غلط است، چون براساس فرهنگ وارداتی مسیحی است، آن هم فرهنگ کلیسای کاتولیک. متأسفانه، آموزشهای ما هم بر این اساس است و حتی رابطه زن و شوهری که براساس شرع محرمند گاه مطلوب دانسته نمیشود. متون دینی ما پر است از مفاهیمی از این دست که روابط جنسی قدسیت دارد، چون با معنویت همراه است. احساس زن و مرد به همدیگر از طبیعت آنها برمیخیزد، و به همین خاطر، با بعد معنوی همراه است. محبت جزو نیازهای طبیعی انسان است: نیاز به انس و انیس، نیاز به فضیلت و ارزش. لذا کسی که با همسر خود رابطه دارد احساس ارزش و امنیت بیشتری میکند، و بعد معنویش هم از این طریق تقویت میشود. بنابراین، تا نگرش قدسی به روابط جنسی را از متن دین استخراج نکنیم و به مردم آموزش ندهیم، این مسائل همچنان باقی میماند، در صورتی که این یک نوع تهاجم فرهنگی است. گاهی افراد متدین هم این موضوعات را به گونهای آموزش میدهند و نتیجهای به بار می آورند که در غرب هم شاهد آن هستیم: شیوع بیبندوباری. بنابراین، باید به متن اسلام برگردیم و براساس ضوابطی که شرع مشخص کرده است عمل کنیم.